مصدّق، ابراهیم هرندی

روزی ما خشم ِ خاموش ِشما را فرياد خواهيم کرد

و چشم اندازِ آرزوهايتان را
بر دروازه فردا خواهيم نشاند

هنوز لاله ياد شما را در ما روشن می کند
خاموشی ِ فرياد ِ شما را
تا هرکه از ما
هرکه و هرجاست
سر از خاک و لاک ِ خويش برآرد.

…تاريخ قبايی بی قواره بود
و آدمی، بيگانه با خويشتن خويش
هر راه،
زبان ِ چاهی بود
و هر ستاره،
کور سويی بسوی گمراهی

آنگاه فرياد ِشما
نهيبیِ که آبروی جهان شد
و تار و مار ِ دهشت و ديو

آنگاه شما

روشن تر از هر آينه
خورشيد را بنام صدا کردی.

………..

ابراهیم هرندی

دکمه بازگشت به بالا