آزادی رایگان به دست نمیآید باید بهای آن را پرداخت، جمشید عنبرستانی
در دنیای امروز، جنگ تجاری و اقتصادی بهترین حربه و نیرومندترین سلاحیست که جهانخواران برای رسیدن به اهداف خود علیه دیگر کشورها به کار میبرند و استفاده از نیروی نظامی را به عنوان آخرین آلترناتیو در نظر میگیرند.
زیانهای مالی و اقتصادی هنگفتی که ملت ایران در این چهل سال بابت عملکردهای اشتباه و ماجراحوییهای حکومت ملایان و خاصه در اثر تحریمهای گسترده اقتصادی از جانب آمریکا متحمل شده به مراتب بسیار بیشتر از آن است که آمریکا کلیهی زیرساختهای اقتصادی و صنعتی و نظامی کشور را با حمله نظامی نابود میساخت.
ایران قبل از شورش سال ۵۷ در مسیر توسعه و پیشرفت و با هدف رسیدن به جایگاهی در میان کشورهای ثروتمند و صنعتی جهان و با اقتصادی قدرتمند حرکت میکرد. قدرتهای جهانی از جهل سیاسی و خرافات مذهبی مردم ایران برای چیدن غنچهای که در حال شکوفا شدن بود نهایت استفاده را بردند و با به قدرت رساندن منفورترین پسماندههای تاریخ، در ایران یک رقیب قدرتمند خود (پادشاه ایران) را از میان بردند. از این طریق هم به ثروت ملی ایران چنگ انداختند و هم سرمایههای انسانی و متخصص کشور را جذب خود کردند و این روند کماکان ادامه دارد.
فرار مغزها و نیروهای جوان و تحصیلکرده و متخصص ایرانی از کشور که از آغاز حکومت ملایان به اروپا، آمریکا، کانادا و سایر کشورهای مترقی جهان تا به امروز ادامه داشته، یک ضربه جبرانناپذیر به کشور و آینده این سرزمین است و از طرفی بیشترین سود را برای کشورهای صنعتی و نیازمند به نیروی متخصص دارد که به این شکل بطور رایگان در اختیار آنان قرار میگیرد.
قدرتهای شرق مانند چین و روسیه هم سالهاست به جمع مفتخورهای غربی پیوستهاند و با حرص و ولع به مکیدن ثروت ملت نگونبخت ایران مشغولند و جملگی برای ماندگاری و در قدرت ماندن این حکومت ایرانفروش از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند.
آمریکا هم دنبال منافع خود است و دلجوییهایش از مردم ایران فقط در حد تبلیغات است و ترامپ میداند جمهوری اسلامی بهترین طرف معامله است چون دنبال منافع ملی کشور و ملت ایران نیست و بر سر بقای حکومت خود معامله میکند و به قول زنگنه وزیر نفت دولت آخوندی «قراردادهای سکسی» میبندند که طرف دیگر معامله دهانش آب بیفتد و یک معاملهگر حرفهای هم بیشترین سود با کمترین هزینه برایش یک ایدهآل است. از این جهت اروپا و آمریکا در کنار شعارهای پوشالی و عوامفریب انساندوستانه و حقوق بشری خود، با رژیم جنایتکار آخوندی مماشات میکنند و لاس میزنند. انفعال و عدم واکنش و پذیرش نکبت و فلاکتی که ملایان به مردم حقنه کردهاند بیانگر تسلیم شدن آنان در مقابل دژخیمان حاکم است. در شورش سال ۵۷ اکثریت مردم که توان مالی نسبتا خوبی هم داشتند در مقابل اقلیت فریبخوردهای که تیشه به ریشهی کشور میزدند با سکوت و خنثی به نظاره نشستند که سرانجام خود و کشور را در منجلاب آخوندی غرق کردند. در دیماه ۹۶ اکثریت ملت که اکنون به فقر و هزار بدبختی گرفتار هستند با سکوت و انفعال، نظارهگر اعتراضات اقلیت شجاعی از مردم بودند که برای آزادی کشور و ملت به کف خیابانها آمده بودند. همواره درصد بسیار بالایی از مردم در بزنگاههای حیاتی و تعیینکننده نقش مخربی را بازی کردهاند. ملایان و پاسداران با غارت اموال و ثروت ملت ایران به دنبال سامان دادن به اوضاع اقتصادی و رفاه دار و دستههای تروریست خود در عراق، سوریه، فلسطین و لبنان هستند. دار و دستههای مفتخور و جنایتکاری که گوش به فرمان آخوندها هستند تا در صورت لزوم سلاحهای خود را به سوی مردم ایران نشانه بگیرند.
آخوندها به ایرانیان هشدار دادهاند اگر اقدامی علیه حکومت انجام دهید حشدالشعبی، فاطمیون، حزبالله لبنان و فلسطینیان را مقابل خود خواهید داشت چون اینها مدافعان انقلاب و ولایت فقیه هستند. قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس بسیاری از افراد این گروهای تروریستی را به ایران وارد کرد و در مقابل ترس و سکوت مردم، ملایان فاسد وقیحانه از دختران و زنان ایران خواستند خود را به صیغهی این جنایتکاران درآورند.
آزادی نعمتی است که بیش از نیمی از مردم جهان از آن محروم هستند. در سرزمینی که نهال آزادی در آن خشک شود نهال نکبت و فقر و نهال بیعدالتی و فساد به درختانی تنومند تبدیل میشوند. در ابتدای انقلاب فرمایشی ۵۷ و مرگ آزادیهای اجتماعی، هزاران زن و دختر در خیابانهای تهران علیه حجاب اجباری تظاهرات گستردهای در محاصره فحاشان کمیتهای و مسلح برگزار کردند. اما بعد از مدتی با شعار جرثومههای وحشی حکومت «یا روسری یا توسری» و اسیدپاشی به صورت دختران، حجاب اجباری را به زنان و دختران ایرانزمین تحمیل کردند. مردان هیچگاه از حرکتهای اعتراضی زنان و دختران حمایت و پشتیبانی نکردند و اجازه دادند حقوق آنها به راحتی از طرف آخوندها پایمال شود و تحقیر و سرکوب شوند. امروز مبارزه و اعتراض به حجاب اجباری، خلاصه شده در اینکه دختری شجاع و آزاده بر یک بلندی بایستد و روسری خود را بر سر چوبی آویزان کند و سختیها و شکنجهها و زندان و جریمهی این اعتراض آزادیخواهانهی خود را نیز بپردازد. حداقل این دختران شجاع و با غیرت درک کردهاند که آزادی رایگان به دست نمیآید و باید بهای آن را پرداخت. بهایی که ملت ایران مایل به پرداخت آن نیستند. اما این شیوه اعتراض چه تغییری را باعث شد. آیا با انجام مبارزه انفرادی و بدون حمایت دیگران در صحنه، میتوان حرکت و تحولی تأثیرگذار در جامعه و مردم ایجاد کرد؟