تظاهرات نیویورک و فضولهای محله، بهداد جاودان
مى گويند در زمانهاى گذشته فردي ميزيست كه بهمه چيز اعتراض داشت و زمين و زمان را زير سئوال ميبرد ، چرا خورشيد هميشه نمى درخشد؟ چرا ماه هميشه گرد نيست؟ چرا درختان در زمستان ميوه نمى دهند؟ چرا هندوانه هسته دارد؟ چرا روباه مكّار است؟ چرا قناري ماده نمى خواند؟ و خلاصه تمام روز كار او نق زدن و ايراد گرفتن بود، تا اينكه روزي با پرسشهاى بي جاى خود امان همه را بريد و بالاخره شخصى با تشر از او پرسيد ، تو كه خودت هيچ هنري نداري چرا همه چيز را زير سئوال مى بري؟ مگر تو فضولي؟ جواب داد كه، خير ، من اُستا چوسك هستم كه مقامي بسيار بالاتر و والاتر از فضول است.
آقاى روحانى رئيس جمهور ملايان به نيويورك آمد تا بازهم براي هزارمين بار دروغهاى مصلحتى خويش را در مورد صلح جو بودن اسلام و (مردم ايران) بگوش جهانيان برساند. تكليف ملت ايران در خارج و داخل كشور با اين چوپان دروغگو كاملا روشن است و ديگر حناى ايشان و تمامي ملايان براى هيچكس رنگى ندارد اما براستى تكليف آپوزيسيون با اين فضولان تاريخ كه بمقام اُوستا چوسكى ارتقاع يافته اند چيست؟ تا يكماه قبل از آمدن روحاني به نيويورك اصلا خبرى از اين مبارزان پستو نبود تا اينكه يك كانال تلويزيونى در لس آنجلس به مديريت آقاي شهرام همايون بطور ضرب الاجل اعلام نمود كه توري را براى سفر به نيويورك و تظاهرات در جلوى سازمان ملل براى اعتراض به سفر روحاني برنامه ريزي ميكند . از همان لحظه اول، ( فعاليت )اين اوستا چوسكها آغاز شد . چرا تعداد كم است؟ چرا اصلا به نيويورك مى رويد؟ چرا سپيد مى پوشيد؟چرا پول مى گيريد؟ چرا شبها به موسيقي گوش مى دهيد؟ چرا به كروز مى رويد؟چرا فلان شخصيت در ميان شماست؟چرا بعضى مشروب مى نوشند؟ چرا لاك ناخن خانمها و كراوات آقايان فلان رنگ نيست و خلاصه آنقدر در فضاى مجازى و در بلندگوهاى رسانه اى خود غر زدند و فضولى كردند كه مدال طلاى اين رشته به آنان تعلق گرفت اما عجبا كه وقتي به محل تظاهرات در نيويورك رسيديم و چهار ساعت زير باران و رگبار شديد با تظاهراتي باشكوه صداي اعتراض خود را بگوش جهانيان رسانديم از اين مدعيان(آزادي) و فضولهاى محله خبرى نبود . صدها انسان فرهيخته با لباسهاى كاملا خيس و در زير يك باران شديد و سرد بدون هيچ چشم داشتي، ساعتها بر سر بى عدالتي در جمهورى اسلامى و گوش كر مقامات سازمان ملل فرياد كشيدند . تظاهراتى بسيار غرور آميز با پرچمها و چترهاى شير و خورشيد كه براى هميشه در تاريخ ايران ثبت شد اما همين مبارزان آشپزخانه اى باز هم به سم پاشى خود ادامه دادند و مشغول لوث نمودن هر حركتي هستند .
هر برنامه و فعاليت و حركتي كه در خارج و يا داخل ايران پايه ريزى شود اينان برايش رهنمود دارندو از سرتاپاي آن ايراد و اشكال مى گيرند .از امروز هم براي گردهم آيى ايرانيان در هفتم آبان در مزار كوروش بزرگ دورخيز كرده اند . با اينكه نه سر پياز هستند و نه ته پياز و در ده سال گذشته هيچ نقش بارزى دراين حركت نداشته اند اما از هفته گذشته عَلم و كُتل خود را برق انداخته اند تا از پشت مانيتور براى آن خط و نشان بكشند و رهنمود بدهند . براستي با اين فضول هاي اينترنتى و اُوستا چوسكهاى عرصه مبارزات ملت ايران چه ميتوان كرد؟