حضرت عظما و نعلين، بهداد جاودان
هفته گذشته نخست وزير يكى از قدرتمندترين كشورهاى جهان يعنى آقاى شينزوآبه از كشور ژاپن براى تقديم يك پيشنهاد از دولت امريكا و همچنين رايزنى در مورد شرايط حاد منطقه عازم ايران شد و به ملاقات ولى امر مسلمين جهان و امام چهاردهم رفت . جدا از آنكه برخورد با ايشان بسيار غير ديپلماتيك و نامحترمانه و خارج از عُرف اجتماعى و سياسى بود گفتار و نشست بى ادبانه رهبر هم مزيد بر علت شد و تمامى خبرگزاريهاى معتبر و سياستمداران جهانى اين نوع رفتار را تقبيح نمودند . اما نكته اى كه بيش از همه توى چشم ميزد و باعث آبروريزى براى دولت فخيمه عمامه داران شد آمدن حضرتش با دمپائى به محل ملاقات بود .
كسانى كه با آخوند و سيستم فكرى او آشنائى ندارند غالبا از اينگونه حركات تعجب مى كنند و همواره اين پرسش برايشان مطرح است كه چگونه يك انسان مى تواند تا اين اندازه ضد پرنسيپهاى اجتماعى و مدنى باشد اما براى آنانى كه با سيستم فكرى آخوند آشنائى دارند هيچ جاى تعجب نيست و دقيقا اين رفتار را مى فهمند . براي درك بهتر از اين موجودات و مطالعه رفتارى آنان بهتر است به ريشه هاى چگونگى ساخته شدن يك آخوند بپردازيم . ١- در روزگاران گذشته اكثر كودكانى كه خود قربانى يك شب همخوابگى يك آخوند با مادرشان در يك ده بودند بدليل طرد شدن از جامعه و حتى ندانستن نام فاميلى خود و بدليل آنكه هيچ شغل و حرفه اى بلد نبودند در اولين فرصت براى استفاده از مدرسه مجانى و محل زندگى و جيره روزانه و پول توجيبى راه “پدر” را پيش مى گرفتند و به يك “حوزه علميه” پناه برده وبلافاصله زير چتر حمايت يك آيت الله قرار مى گرفتند . اولين قدم آن بود كه براى خود نام فاميل انتخاب كنند و معمولا نان استان و يا شهر و منطقه خود را مى پذيرفتند ( خراسانى ، سبزوارى ، محلاتى، شيرازى، خمينى ، خامنه اى) بهمين دليل شما هرگز آخوندى پيدا نمى كنيد كه نام فاميل او مثلا آهنگر ، كشاورز ، كارگر يا نامهاى ساده مثل وجدانى ، وفادار و يا آموزگار باشد.
٢- بمحض ورود تحت شديدترين تعليمات حوزوى بطور ٢٤ ساعته قرار گرفته و اصول “دين” به آنان تعليم داده مى شود . ٣- درست مانند خدمت سربازى و بعد از توجيه شدن به اصول ارتش و اعتقاد به مبانى آن و آمادگى براى جانفشانى در اين راه لباس فرم و سردوشى و اسلحه مى گيرند . لباس فرم آنان شامل نعلين عبا و عمامه و لباده هست كه تحت هيچ شرايطى نبايد آنرا از دست بدهند و بزرگترين جريمه آنان وقتى يك خطاى بسيار فاحش انجام مى دهند اينست كه توسط دادگاه ويژه روحانيت از پوشيدن همين لباس محروم مى شوند . سر دوشى آنان همان لقب طلبه و روحانى و ثقه الاسلام است كه دريافت مى كنند و تفهيم مى شوند كه در اين راه مى توانند تا مقام ارتشبدى يا مرجع تقليد و آيت الله پيشرفت نمايند . اسلحه آنان نيز همان تعليمات خرافى همراه با تزوير و ريا و شاخ و برگ دادن به آنست كه ملايان بايد تا پاى جان در حفظ آنان بكوشند بهمين دليل مى بينيد كه آخوند حتى در بهشت هم بقول خودش با بسم الله و لباس روحانيت و آفتابه در دست وارد مى شود و بهيچ وجه و تحت هيچ شرايطى حاضر نيست كه از اين سه امتياز متشخصه خود دست بردارد .
يكي از دوستان چپ كه در سال ١٣٥٣ دستگير و به كميته ضد خرابكارى و اداره امنيت برده شده بود مى گفت كه آقاى خامنه اى را نيز بدليل شرارت به آنجا آورده و در يك سلول زندانى بودند . پر واضح است كه در بدو ورود لباسهاى ايشان را گرفته و پوشاك ساده زندان را جايگزين آن كردند . اين دوست تعريف مى كرد كه آقاى خامنه اى زير پيراهن سپيد خود را با دوده بخارى سياه مى كرد و همواره بر سر مى بست تا بهمگان نشان بدهد كه او يك آخوند و سيّد است كه اين مسئله باعث خنده بازجويان و ساير زندانيان مى شد اما او هرگز و حتى در آن شرايط اسلحه خود را كه نشانه تزوير و رياى آخوندى است بر زمين ننهاد . نعلين و دمپائى جزء لاينفك از اين مجموعه تزوير و ريا مى باشد و هرگز نبايد از الهه و سنبُل اين فرقه انتظار داشت كه براى ملاقات با نخست وزير ژاپن و جهت مهمترين تصميم گيرى براى آينده ٨٠ ميليون اسير زير دست خود ، حداقل براى نيم ساعت كفش بپوشد . بهداد جاودان ٢٦ خرداد ١٣٩٨