دولت در تبعید و سیاست مذاکره با آمریکا، جمشید عنبرستانی
در دنیای علم ودانش و تکنولوژی ودنیای سیاست و بطور کل در هر زمینه ای این نخبگان و متخصصین هستند که چرخ های پیشرفت و موفقیت را درجهت و مسیر درست به حرکت در می آورند.
در طول تاریخ سیاسی کشور ایران دربسیاری موارد و بزنگاههای حساس و سرنوشت ساز تیزهوشی و درایت سیاستمداران نخبه و میهن دوست باعث نجات کشور از ورطه های خطرناک بوده است.
دردوران پادشاهان پهلوی، سوای رهبری و مدیریت بی نظیر آن دو پادشاه فقید، همکاری و تلاش سیاستمداران و مدیران برجسته و میهن پرست بود که کشور پلکان ترقی را به سرعت طی نمود. در سالهای پایانی حکومت شاهنشاهی، کشورایران در زمره کشورهای مترقی و مطرح در جهان تبدیل شده بود و در مسیری قرار گرفته بود که میتوانست درآینده نقش تعیین کننده دربازار و سیاست جهانی داشته باشد.
شاه فقید سیاستمداربرجسته ای بود و بسیاری از سران کشورها در رابطه با مسایل گوناگون با شاه مشورت میکردند و برای نظریات و نقطه نظرات او اهمیت و احترام زیادی قائل بودند. اما چرا شاه در مقابل دسیسه ای که آمریکا و متحدین اروپایی بر علیه او تدارک دیده بودند سیاستی برای مقابله با آنها اتخاذ نکرد؟
چرا دولت آمریکا و متحدان اروپایی در نشست و گردهمایی موسوم به « گوادلوپ» در ژانویه 1979 به جای تصمیم برای فروپاشی حکومت شاهنشاهی ایران، تصمیم به تهدید برای تحریم و محاصره اقتصادی ایران نگرفتند تا بلکه با این روش قلدرمابانه بتوانند با متحد قدرتمند خود در خاورمیانه به توافق و تفاهمی بر سر تعیین قیمت نفت و فراورده های نفتی دست پیدا کنند و یک ملت و کشور را به بدبختی و فلاکت دچار نکنند.
تصمیم گیری های کلان و مهم سیاسی همواره پشت درهای بسته انجام میشود و اطلاعاتی که در اختیار مردم و افکار عمومی گذاشته میشود یک بخش بسیار کوچکی ازواقعیت است که کنترل شده در اختیار رسانه ها ومردم قرار میگیرد.
مذاکره و معامله میان سیاستمداران عالیرتبه دو یا چند کشوربرای رسیدن به تفاهم و عقد قرارداد برسرمسائل اقتصادی، تجاری، نظامی، فرهنگی و انجام اقدامات مشترک مانند مبارزه با تروریسم و غیره امری عادی و مرسوم است و در مذاکرات همواره تیزهوشی و درایت سیاستمداران است که نقش تعیین کننده برای امتیازگیری و برد بیشتردارد.
شاه فقید سیاستمدار، تحصیلکرده، متخصص و یک چهره محترم بین المللی و آشنا به قواعد و اصول بازی شطرنج سیاسی جهانی بود اما شخصیتی شجاع و با شهامت برای مقابله با دشمنان داخلی و خارجی خود نبود. به همین دلیل در مقابل جنایات آخوندها و فاشیست های مذهبی در دوران حکومت خود ازجمله ترور کسروی تا آتش زدن سینما رکس آبادان و توطئه ی استعمارگران علیه حکومت شاهنشاهی مماشات کرد و بی عملی از خود نشان داد در حالیکه یک سیاستمدارو رهبرسیاسی باید برای حفظ منافع و امنیت کشور و ملت خود شهامت مقابله و رویارویی با عناصر مخرب داخلی و خارجی را داشته باشد.
ترامپ و اعضای دولتش هر روز حکومت جمهوری اسلامی را مورد توهین و اتهام قرار میدهند اما علاوه برآن اعلام میکنند خواهان مذاکره و رسیدن به توافق با این حکومت فاسد هستند.
اگر رهبران سیاسی اپوزیسیون دلشان به حال ملت و کشور میسوخت با ائتلاف با یکدیگر میتوانستند نیروی موثری شوند و تحت حمایت دولت ترامپ که ازابتدای بدست گرفتن قدرت و ساکن شدن در کاخ سفید، دشمنی خود با حکومت ملایان را اذعان داشته بود کارهای بزرگی برای نجات کشور و ملت انجام دهند ولی شوربختانه نه تنها ائتلافی صورت نگرفت بلکه اپوزیسیونهای رنگ و وارنگ از دولت ترامپ به عنوان منبع مالی و دریافت کمک مالی برای منافع شخصی و حزبی خود استفاده کردند.
سیاستمداران واقعی از فرصتهای طلائی برای پیش بردن اهداف خود بهره میبرند همانگونه که دار و دسته ی « نایاک » لابی جمهوری اسلامی از مماشات دولت اوباما با جمهوری اسلامی نهایت استفاده را بردند. اما اپوزیسیون بی عمل در خارج و ملت بی عمل در داخل طی این سالها به انتظار نشسته بودند تا ترامپ با عملیات نظامی حکومت ملایان را از بین ببرد.
اکنون هم که چند ماه بیشتر به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی نمانده و با شرایط پیش آمده شانس انتخاب دوباره ترامپ برای دوره دوم ریاست جمهوری بسیار کاهش پیدا کرده، آیا دولت درتبعید و نمایندگان آن خواهان انجام مذاکراتی با مسئولین دولت ترامپ هستند تا شاید موانع و مشکلاتی که در مقابل خود دارند را با مشورت و مذاکره و همیاری دولت آمریکا مرتفع کنند؟
آیا « دولت در تبعید » کارها و برنامه های ضربتی را در دستور کار خود دارد؟ اکنون که حکومت ملایان در بدترین شراط خود بسر میبرد و در کنار نارضایتی بیش از نود درصدی مردم از حکومت، نارضایتی در ارتش و بدنه سپاه را نیز شاهد هستیم. اگردر این مرحله پولی از راه مذاکره و یا سازش حکومت با آمریکا بدست ملایان برسد، آنها با راضی کردن پرسنل ارتش وسپاه از نظر تامین مالی و بازگرداندن نیروهای تروریستی خود به داخل کشورشرایط را به سود نظام خود باز خواهند گرداند. در آنصورت نه کاری از ملت و نه دولت در تبعید و نه نیروهای دیگراپوزوسیون برای مقابله با جمهوری اسلامی و سرنگون کردن آن برنخواهد آمد. نمونه مبرهن و موجود حکومت سوسیالیستی کشور ونزوئلاست که با وجود فقر و بدبختی مردم و تحریمهای اقتصادی آمریکا و علیرغم وجود یک شخصیت محبوب مردم بنام « گوایدو» که کشورهای قدرتمند جهان او را به عنوان رییس جمهور ونزوئلا به رسمیت شناخته اند، مادورو دیکتاتور حاکم بر کشورهمچنان بر سر قدرت مانده است که علت اصلی آن حمایت روسیه و وفاداری ارتش فاسد ونزوئلاست که همچنان از رییس جمهور دزد و فاسد حاکم حمایت می کنند.
ایجاد ارتباط و تماس مسئولین دولت در تبعید با دولت ترامپ جهت مذاکره وحصول توافق های احتمالی، دلیلی بر وابستگی و آلت دست شدن آنها نخواهد بود بلکه نشانه درک درست سیاسی آنها از شرایط موجود و بهره برداری از آن در جهت پیشبرد اهداف سیاسی « دولت در تبعید » برای نجات ملت و کشورایران از شرحکومت خبیث ملایان می باشد.
جمشید عنبرستانی