طرح دیوار کشی مرزی در شرق کشور، نوشدارو پس از مرگ سهراب
معاون امنیتی-انتظامی وزارت کشور جمهوری اسلامی میگوید دولت برای انسداد مرزها توسط نیروهای مسلح، با اولویت مرز افغانستان، هزینۀ سه میلیارد یورویی طی پنج سال در نظر گرفته است.این در حالیست که از زمان سقوط دولت اشرف غنی در سال ۲۰۲۱ تا کنون حجم گستردهای از مهاجرین افغانستانی بدون کنترل و شناسایی وارد کشور شدهاند و به یکی از بحرانهای پیش روی ایران تبدیل شدهاند.
مهاجرت از افغانستان و مرزهای شرقی ایران پدیدهایاست که در دهههای گذشته پس از فروپاشی نظام پادشاهی در افغانستان، قدرت گرفتن حزب خلق و پرچم،جنگهای داخلی و برآمدن طالبان در دهه هفتاد، با شدت و ضعف وجود داشته است. احمد وحیدی وزیر کشور در مهرماه سال گذشته آمار مهاجرین افغانستانی در ایران را ۵ میلیون نفر اعلام کرده بود. اگرچه آمارهای غیر رسمی این تعداد را تا ده میلیون نفر برآورد میکنند.
مهاجران افغانستانی، بخشهای مختلف جامعه افغانستان مانند روشنفکران و فعالین سیاسی نظام پیشین و یا تاجران را نیز شامل میشود. اما بیشینه این جمعیت، بافت کارگری و یا روستایی و ضعیفتر جامعه افغانستان است که وابستگیها و تعصبات شدید مذهبی و قومی و قبیلهای خود را با خود به همراه دارد و خود به عاملی برای تعارضهای اجتماعی، هویتی و فرهنگی با بافت جامعه ایران منجر میشود. ایران در میانه ابر بحرانهای متعدد اقتصادی به سر میبرد و حاکمیت به خاطر ناکارآمدی و فساد سیستماتیک در پاسخگویی به مطالبات اقتصادی شهروندان ایرانی وامانده است. تاثیرات اقتصادی حضور این حجم مهاجر از جمله در فضای اشتغال و کار خود به بحرانی جدی تبدیل شده است. عدم وجود برنامه برای سازماندهی و فقدان غربالگری و شناسایی دقیق مهاجران در مرزهای شرقی، به ورود غیر قانونی مهاجران بدون مدارک هویتی ثبتشده در ایران منجر شده است. نفوذ جریان بنیادگرایی اسلامی در جامعه افغانستان، فعالیتهای جدی داعش خراسان در منطقه و حضور طالبان در قدرت، نگرانیها از ورود نیروهای این گروههای تروریستی در قالب پناهجو به کشور را ایحاد کرده است. نگرانیهایی که در حوادث تروریستی سالهای اخیر از سوی مقامات امنیتی جمهوری اسلامی نیز تایید شده است.
جمهوری اسلامی در راستای آرمانهای امت اسلام خود از سالهای پیش گروههای شبهنظامی مانند فاطمیون را با شیعیان هزاره افغانستانی تشکیل داده است و از آنها به عنوان نیروهای نیابتی خود در منطقه بهره میبرد. شرایط سیاسی اجتماعی ایران پس از جنبش مهسا و ریزشهای مختلفی که در بدنه نیروهای وابسته به نظام به وجود آمده، پرسشها درباره احتمال بهرهگیری از نیروهای مهاجر در سرکوبهای داخلی و هدفمند بودن حضور این حجم از جمعیت مهاجر در ایران را بالا برده است. شواهدی مانند اعطای شهروندی به مهاجران افغانستانی و یا حضور برخی از اتباع افغانستانی در مراسم ضد اسرائیلی حاکمیت در ورزشگاه آزادی و پس از آن حضور آنان با لباس شبهنظامی در نماز جمعه تهران نیز موید همین نکته است.
نگاه مثبت جمهوری اسلامی به طالبان و انفعال درباره تحولات سیاسی در افغانستان علاوه بر فضای داخلی، مرزهای پیرامونی ایران را نیز با بحرانهای بسیار عمیق مواجه ساخته است. پیوندهای تاریخی و فرهنگی ایران و افغانستان که میتوانست به عنوان بستری برای رشد و توسعه ایران مطرح باشد، اکنون با مدیریت اشتباه جمهوری اسلامی به تعارضهای اجتماعی میان مهاجران افغانستانی و شهروندان ایرانی انجامیده است و چشمانداز تلختری را نیز در پیش روی خود میبیند