نامه سرگشاده به ایرانیان آزادیخواه در پی «پیمان نوین»، جمشید اسدی
عنوان اصلی مقاله:
نامه سرگشاده به چهرهها و نیروهای اپوزیسیون آزادیخواه ایران در پی «پیمان نوین»
مبارزه بی از خودگذشتگی ره به پیروزی نمیبرد.
در ایران ما اما، گذشتن ز جان برای باوری نشسته بر و گاهی به جای خرد آسانتر مینماید تا گذشتن از کینهای بهجای مانده از پیش.
ای بسا مبارزینی که همواره میکوشند و میرزمند، اما چون جهان بهروز را از گوشه کینههای کهنه مینگرند، فرصتها را نمیبینند و ناچار یک به یک همه را از دست میدهند و همچنان ایران را، گرفتار و درمانده، در یکی از سیاهترین دوران تاریخ بلند خود، فرو مینهند.
بیشینه ایرانیان کوچه و بازار، دست کم پس از تجربه ریاست جمهوری سید محمد خاتمی که گمان اصلاحپذیری نظام ولایی را فروپاشاند، نظام ولایی را نمیخواهند و خواهان برون شد از آناند. چگونه میتوان با نظامی سر آشتی داشت که جز تاراج و تجاوز و ترس برای ایرانی نداشته و به جای دزد و شکنجهگر و اسیدپاش شهروند آزاده را به دار و بند میکشد؟
شگفتا که بیشینه ایرانیان ناخرسندند، اقتصاد ولایی فروپاشیده، قدرت حکومتی بر زمین افتاده، اما هنوز نظام ولایی پا برجاست. چرا؟
چون هنوز در دل بسیاری که ای بسا هر روز هم میرزمند، کینه کهنه به جای بهرهگیری از فرصت به دست آمده نشسته که چرا ۷۰ یا ۴۰ سال پیش، آنانیان چنان گفتند و اینانیان چنین کردند؟ مبارزان که برای نجات میهن دست در دست هم ننهند، ایران میسوزد و میسازد.
اما گرفتاری و درماندگی تقدیر ایران زمین نمیبایستی بود!
نظام ولایی سخت سرتر از خلیفه و تورانی و مغول نیست. نظام ولایی فرو پاشیده را توان مقاومت و ماندن در برابر ایرانیان انجمن کرده نیست. ایران را میتوان به آشتی با جهان و پیشرفت بازگردانید.
از همین رو، نگارنده فروتنانه از همه ایرانیان، به ویژه پایوران اپوزیسیون، چه پادشاهیخواه و چه جمهوریخواه، چه چپگرا و چه راستگرا، اما باورمند به مجلس برآمده از رای مردم، در خواست میکند که به جای کینههای کهنه یا ایدئولوژیک، آتش مهر ایران را در دل برفروزند تا دست در دست هم از نظام ولایی در گذریم.
نقطه آغازین انجمن ایرانیان، «پیمان نوین» شاهزاده رضا پهلوی میتواند بود که به جای تخت و تاج رأی آزاد مردم را همچون بالاترین مرجع حکومت پیشنهاد میکند. بر «پیمان نوین» اما، میبایستی اصول ارزشی افزود تا تنها کسانی گردهم آیند که به حقوق بشر و ایران و دموکراسی باور دارند و در پی خودکامگی و تکه تکه شدن میهن نیستند. به باور نگارنده، پنج اصل ارزشی زیر میتواند دعوت «پیمان نوین» را پی گیرد و برای گذار از نظام ولایی ستون پایه انجمنی گسترده از ایرانیان آزادیخواه باشد:
۱. باور به اعلامیه جهانی حقوق بشر
۲. پاسداشت تمامیت سرزمین ایران بر پایه یک ایرانی، یک رای و همه ایران سرای همه ایرانیان
۳. حکومت دموکراسی و وانهادن انتخاب میان پادشاهی و جمهوری به مردم
۴. اقتصاد بازار بنیاد بر پایه پاسداشت مالکیت خصوصی
۵. همخوانی با و پیوستن به پیمانهای بینالمللی و به ویژه نزدیکی به پیمانهای بینالمللی کشورهای دمکراتیک
امید نگارنده آن است که چهرههای اپوزیسیون آزادیخواه، به ویژه جمهوریخواه، برای گذار از نظام ولایی و برساختن دموکراسی در خجسته میهنمان و رهانیدن ایران از دار و بند و نداری پیمان بندند و انجمنی از آزادیخواهان برپا سازند. تنها یک انجمن ملی فراجناحی است که میتواند برای گذار از نظام ولایی بیشینه ایرانیان را گرد آورد. جای و زمان بسیاری از تصمیمهای کشورداری در مجلس موسسان و مجلسهای ملی است که در پی آن خواهند آمد.
از شاهزاده رضا پهلوی نیز انتظار میرود که از فراخوان و پشتیبانی گفتاری پیشتر رود و در پیوند زدن و هماهنگی و همکاری میان نیروها، در کنار مبارزانی باشد که «پیمان نوین» ایشان را پاس میدارند و پی میگیرند.
سخن پایانی این که این نوشته برای دعوت به حزب و جبههای تازه نیست که نگارنده پرچم دار و سرآمد آن باشد. اگر انجمنی برای گذار از نظام ولایی و برپاکردن دموکراسی در ایران تشکیل شد، نگارنده یکی از بیشمار پیروان آن خواهد بود. وی در پی هیچ مقام و جایگاهی نیست و بلکه از آن میپرهیزد.
بیانجمن گسترده ایرانیان آزادیخواه، نظام ولایی میماند، ایران میسوزد و تاریخ ما را نخواهد بخشید.