از پيرِ دنيا ديده اى پرسيدند كه روباه تخم مى گذارد يا بچه مى زايد ، فرمود از اين دُم بريده هرچه بگوئيد بر مى آيد . در ٤٠ سال گذشته آنقدر شيرين كارى از سران و دست اندركاران جمهورى ١٤ امامى ديده ايم كه ممكن است اينگونه خبرها تازه واردين بعرصه سياست را مات بكند و از خود بپرسند كه ٤٠ تُن گوشت گوسفند ، بهمراه ١٦ افسر نيروى هوائى كه اكثر آنان از واحد حفاظت اطلاعات ناجا و شش نفر آنان تيمسار مى باشد در يك سفر خارجي و در يك هواپيماي ٧٠٧ مسافربرى كه بلطف برادران تبديل به باربرى شده است چه مى كند ؟ و چرا در يك فرودگاه متروكه كه طول باند كافى ندارد فرود مى آيد ؟ اما براى گرگان باران ديده عرصه سياست كه با خصوصيات روباهى بنام جمهورى اسلامى آشنا هستندتعجبى نداردو بخوبى مى دانند كه او مشغول تخم گذاشتن است يا دارد مى زايد .
در سال ٥٧ وقتى آن خودكشى دسته جمعى ملت ايران توسط انگلستان و كشورهاى صنعتى و با كمك بى بى سى پياده شد ايران مانند اكثر كشورهاى پيشرفته در دولت خود داراى سازمانى بنام سازمان برنامه وبودجه بود كه همه ساله با كمك بهترين متخصصين اقتصادى بر مبناى درآمد مملكت و نيازهاى مختلف كشور در برنامه هاى مختلف عمرانى ، بودجه اى وافى و كافى براي تمامى سازمانهاى و وزارت خانه هاى تابع دولت تعيين و تامين مى كردند و آن وزرا و مديران نيز احتياجات سازمانهاى تابعه و كارمندان خود را برآورده مى كردند. مثلا معلمان بانك خود را داشتند از نعمت صندوق تعاونى برخورداربودند ، به انان زمين واگذار مى شد از ارزاق ارزان قيمت بهره مند مى شدند و حتي درسفر و حضر به آنان كمك مالى مى شد تا آنكه آن شورش شوم اتفاق افتاد و ناگهان شيرازه تمام كارها از هم پاشيد . در سال اول حكومت اسلامى و با ورود آخوند بصحنه سياست و كنترل دولت اوضاع كاملا دگرگون شد . فرار مغزها ، پاكسازى فلّه اى و بازداشت و اخراج و زندانى كردن افراد مدير و متفكر باعث شد تمامى فوندانسيون اقتصادى ايران يكى بعد از ديگرى فرو ريزد ، اما چون هنوز درآمد سرشار نفت به داخل سرازير مى شد و همچنين اكثر حسابهاى دولت سرشار از دلارهاى نفتى سالهاى قبل بود و هزاران هزار نفر از تمام ادرات پاكسازى شده بودند هنوز كمبود بودجه در وزارتخانه هااحساس نمى شد اما با شروع تحريمها و جنگ ورق برگشت و دولتِ وقت ناگهان با قطع پول نفت و تحريمهاى بسيار شديد و همچنين هزينه هاى سرسام آور جنگ و بيخانمانى ٣ ميليون آواره از شهرهاى مرزى روبرو شد باضافه اينكه حال زالوهائى در جامعه شروع به رشد نمودند كه بودجه اى براى آنان در برنامه سالانه در نظر گرفته نشده بود و بلاخره كفگير به ته ديگ خورد و دولت در سال سوم جنگ ديگر بودجه اى براى هيچكدام از وزارتخانه ها نداشت بهمين دليل تمام وزارتخانه ها را از لحاظ مالى مستقل اعلام نمود و گفت كه بقول معروف " خودتان بكاريد و خودتان بخوريد"
بلافاصله فكر "منير و مشعشع" برادران شروع بكار كرد . شهردارى هزار ويك ماده و تبصره براى ساختمان سازى اضافه نمود كه البته همه آنها قابل "خريد "بود . شهريه مدارس و دانشگاهها ناگهان و در عرض چند سال صدها برابر شد ، ارتش خدمت نظام وظيفه را ميفروخت ، عوارض خروج از كشور ده برابر شد. برادران سپاه با تسخير چند بندر آنچه مى خواستنداز جمله مشروبات الكلى و لوازم آرايش و لباسهاى برند و ...... را بدون عوارض و ماليات وارد نموده و سودهاى ميلياردى بجيب زدند ، وزارت دارئى قوانين جديد مالياتى وضع نمود ، راهنمائى و رانندگى دفترچه هاى جريمه خود را صد برگى كرد ، وزارت اطلاعات بنزهاى آخرين مدل وارد نمود و وزرا هركدام بساز و بفروش شدند و يا با ارز دولتى بنجل هاى چينى را به بازارهاى ايران سرازير نمودند ، صندوقهاى بازنشستگى همه تاراج شد وكارمندان بيچاره و خُرده پاى ادرات نيز براى تامين بودجه خود به خرده فروشى و دست فروشى ، رانندگى و ...... پرداختند و اين بيراهه تا آنجا پيش رفت كه سئوالات كنكور بفروش رفت ، معلم نمره كيلوئى داد و باباى مدرسه هم به اجبار آش نذرى به دانش آموزان فروخت تا از اين طريق "حقوقى" براى خود دست و پا كند .
پرواز اين هواپيما نيز از همان مقوله هست . بخش اول اين ماموريت دور زدن تحريمها هست وپولشوئى پولهاى كثيف كه مثلا از مواد مخدر و دور از چشم بانكهاى بين المللى بدست آورده اند و بخش دوم آن كاسبى تمام ارگانهاى دولتى در جمهورى اسلامى هست .عده اى از برادران مكتبى و انقلابى يك هواپيماى مسافربرى را تبديل به يك وانت شخصى و بى نمره و نشان نموده ، ابتدا براي خودشان يك ماموريت بخارج مى نويسند و كلّى مزايا و حق ماموريت و حق پرواز دريافت ميدارند و بعد هم در يك معامله كوچك ٤٠ تُن گوشت بي كيفيت را بقيمتي بسيار ارزان ميخرند و در يك فرودگاه متروكه و دور از چشم اغيار تخليه نموده ودر عرض چند ساعت بفروش مى رسانند . چهل هزار كيلو گوشت كه اين روزها در تهران بقيمت كيلوئى ٩٠ هزارتومن بفروش ميرسد اگر فقط كيلوئى ٣٠ هزارتومن براى آنان سود داشته باشد از يك معامله كوچك و پرواز چند ساعته مبلغى حدود يك ميليارد و دويست ميليون تومان سود بجيب دلالان تسبيح بدست مى ريزد . خدا بركت بدهد .
گناهش گردن راوى ، اما ميگويند كه يكى از مدرّسين حوزه علميه قم كه از بركت جمهورى اسلامى صاحب مال و مقام و يك هواپيماى كوچك سسنا شده است ماهى يكبار پروازى به دوبى مى كند و بعد از حشر و نشر با فرشتگان آنجا ، روز بعد با يك چمدان قرص وايگرا كه در بين مردان ايرانى خواهان بسيار دارد به ايران برمى گردد و مستقيما در يك فرودگاه كوچك و متروكه در بيابان قم مى نشيند و چمدان را به "مسئولين " امور جنسى جمهورى اسلامى مى سپارد و از هر پرواز چند صد ميليون بجيب مى زند . واقعا اسلام براى اينها دين رحمت است . خدا بركت بدهد