آقایان… اگر دین ندارید… آزاده باشید!

دکتر منوچهر یزدی

اگر رهبر جمهوری اسلامی چنانچه پیشبینی کرده بودند یکبار دیگر خون بگرید چیزی از عظمت رنج ملت ایران و ستمی که بی شرمانه بردختران و زنان ما روا میدارند نخواهد کاست . گویی
شب های ظلمت پایان ندارد .
خورشید در بند اهریمنان است و مهتاب در پس ابرهای بی شرافتی پنهان.
فریادها به ناله های ضعیف مبدل شده اند و خروش ها در سیاه چاله ها خاموش اند .
غیرت و رسم دلاوری را به دار کشیده اند تا خاموش ساختن چراغ عمر دختر ان ایرانی ، در سکوت خشونت تازی شکل بگیرد .
سرما و ظلمت ، ایران زمین را فرا گرفته ، نه چراغی،نه چوپانی . نه مردی از دیار پهلوانان….
احزاب همه بی جان و بی نفس در پشت ادعاها و گنده گویی های مسخره پنهان شده اند .
قلم ها را شکسته و به دیواره دل های پریشان و غمزده آویزان کرده اند .
جوانان رسم ایستادگی که نشان آریایی است را به سفره و منقل سپرده و رویاها و آرزوهای گمشده شان را در افق های نا پیدا جستجو می‌کنند.
راستی چه دوران شوم و چه سکوت مرگباری برتاریخ ما رقم خورده است .
دیگر یادی از سرافرازی تخت جمشید و شکوه تمدن ایرانی نمی‌شود. دیگر فریاد فردوسی سینه آسمان را نمی شکافد و ابر و باد و مه و خورشید جملگی در حیرت ظلم حاکم به عزاداری مردمی نشسته اند که تازیانه چهل ساله کمر ها را شکسته و نفس ها را به آخر رسانیده است .
راستی آمریکا و انگلیس و روس چه همتی برای برپا داشتن این خیمه ننگ و رسوایی روا داشتند و چه قدرتمندانه روشنفکران را فریفتند و تاریک دلان را بر کرسی قدرت شیطانی نشانیدند ….
چهل سال پشتیبانی مالی ، نظامی و سیاسی از جاهلان تاریخ برای تداوم این نکبت تاریخی، پایانی جز فرو رفتن یک ملت در فقر و جهل ندارد و این همان چیزی است که غرب و شرق آرزو می‌کردند ولی بدست نمی آوردند … و امروز جهل مذهبی شرایط را برای بلعیدن ایران فراهم ساخته است .
سکوت مرگبار مردم در برابر فاجعه مهسا نشان از بالندگی ذلت ملی است .
سکوت غم انگیز مردم در برابر تجاوز گروهی به یک جوان ۱۶ ساله و سپس قتل او نشان از سقوط پرچم اسلام و هیبت عدالت اسلامی است .
کجایند جوانان هیاتی و مسجدی که برای مظلومیت حسین بر سر و سینه میکوبند؟! آیا مظلومیتی بالاتر از قتل یک دختر جوان ایرانی سراغ دارند؟ کجایند پاسداران قبر زینب که سینه به آتش سپردند تا تاریخ فراموش نکند ستمی را که بر یک بانوی عر ب روا داشته شده بود! امروز یک دختر ایرانی به دور از جبهه و جنگ و تظاهرات و اعتراضات با ضرب چماق یک مامور مسلمان دارد خاموش می‌شود.
کجایند جوانان پیرو خط حسین تا ببینند بر امیر حسین خادمی مسلمان جوان ۱۶ ساله چه رفته؟ آیا در صحرای کربلا هیچگاه چنین صحنه های شرم آوری رخ داده بود؟
و بالاخره کجایند آقایانی که مرگ یک انسان را زیر پا و زانوی یک پلیس آمریکایی نکوهش کرده و مدعی بروز واقعیات تلخ در جامعه آمریکا می‌دانستند.آیا تراژدی جفایی که بر دختر و پسر جوان ایرانی روا داشته شده جای اعتراض ندارد؟ آیا زمان آن نرسیده که رهبر جمهوری اسلامی لااقل برای جلوگیری از وهن به اسلام تذکری که به آمریکاییان دادند به فرماندهان نیروی انتظامی و نظامی و سپاهی و بسیجی و سایر سران یاد آوری کنند و بگویند که کافی است … بگذارید مردم با کمر شکسته کنار سفره های خالی و در سکوت تماشای غارت ملی و در فاجعه فرار سرمایه های ملی، در آرامش باشند. دیگر حمله به گرسنگان، مالباختگان خسته دلان، نا امیدان ،ورشکستگان، غارت شدگان ، دین گریزان و فراریان را متوقف کنید . …
شاید که سکوت و خاموشی امروز نشان از آرامش آتش زیر خاکستر باشد که اگر چنین شود حاکمیت دینی باید فاتحه دین و مذهب و قدرت و ثروت و کبکبه و دبدبه خویش را بخواند .
شاید خورشید از این همه نفرت به خروش آمده و ابرها را بشکافد و ققنوس های زمانه را روانه ظلمتکده سازد….
اما تا اطلاع ثانوی و تا هنگام طلوع خورشید عزای ملی اعلام می‌کنم.
۲۵شهریور ۱۴۰۱


نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا